میانکاله
پناهگاه حیات وحش میانکاله در ۴۵ کیلومتری از مرکز شهرستان بهشهر قرار دارد.
میانکاله اولین تالاب بینالمللی ثبت شده در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر بوده و با بیش از ۱۰۰ هزار هکتار مساحت، یکی از زیستگاه های مهم و با ارزش پرندگان آبی و خشک زی می باشد.
نام میانکاله دگرگونشدهی نام میان قلعه است. گال یا کال خدای ایران باستان می باشد.
شاید معنای میان کاله بی ارتباط با خدای باستان ایران نباشد.در قدیم به این شبه جزیره انجیله و در مقطعی دیگر نیم مردان گفته میشد.
بیش از ۴۰ گونه پرنده در آن زندگی کرده و همه ساله نیز بیش از نیم میلیون قطعه پرنده از انواع مرغابی، فلامینگو، پلیکان پاخاکستری، قوی، انواع اردک، لک لک، درناتی خاکستری، عقاب دریایی و به این تالاب مهاجرت و زمستان گذرانی می کنند.
پرندگان بومی منطقه نیز شامل قرقاول، دراج، کبک، تیهو، زنگوله بال، چاخ لق، کبوتر صحرایی بالابان، شاهین و بحری می باشند.
همچنین این تالاب که رویشگاه و زیستگاه تعداد بیشماری از گونه های در معرض خطر می باشد، در سال ۱۳۵۵ به عنوان یکی از ذخیره گاه های زیست سپهر به کمیته برنامه انسان و کره یونسکو معرفی و انتخاب گردید.
تالاب میانکاله به عنوان محل زاد و ولد و پرورش ماهیان گونه های مختلف چون کپور، انواع کفال، کلمه، سفید، ماش و کاراس، مورد توجه است.
پستانداران این منطقه شامل مرال، یوزپلنگ، گربه جنگلی، شغال، گراز، روباه، خرگوش، جوجه تیغی، انواع خفاش و جوندگان کوچک می باشند.
مجموعه تاریخی عباس آباد
مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر به فاصله 9 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان بهشهر، بر فراز ارتفاعات البرز بعد از روستای علی تپه التپه و در دل جنگل انبوه واقع گردیده است.
راه دسترسی به مجموعه مذکور از طریق جاده آسفالته ای است که از جاده اصلی بهشهر ، گرگان منشعب شده و بعد از عبور از روستای التپه به محوطه مذکور منتهی میگردد.
شیب عمومی محوطه از سمت جنوب به سمت شمال است.این وضعیت و همچنین وجود آب و چشماندازهای زیبا عامل مهم شکلگیری معماری دوره صفویه در محوطه مذکور بوده است.
باغ عباس آباد مجموعه ای است شامل سد عباس آباد، مخزن و دریاچه سد، گل باغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری که به دستور شاه عباس اول به صورت پلکانی و مطبق در 3 سطح احداث گردیده است.
باغ تاریخی عباسآباد باغ تاریخی عباسآباد بهشهر، بر بالای تپه ای طبیعی احداث گردیده است، بدین ترتیب که مهندسین دوره صفوی با بریدن تپه و ایجاد پله و صفه، باغی مطبق و پلکانی را ایجاد نمودهاند و در بالاترین قسمت تپه اقدام به عمارتسازی نمودهاند.
این باغ بر اساس شواهد بدست آمده یکی از بینظیرترین باغ های ایرانی است.
علاوه بر عمارت سازی مذکور، در قسمت تراس مرکزی، حوض بزرگ در مرکز و حوض های کوچکتر در اطراف احداث نمودند.
به پیروی سطح شیبدار و همچنین لولههای سفالی، آب از حوض مرکزی به صورت فواره ظاهر میگشته و مابقی از طریق لوله های سفالی، حوض های جانبی را پر میکرده است.
معماری در باغ و باغ سازی کاملا به صورت قرینه انجام پذیرفته که موجب زیبایی آن را فراهم می آورده است.
مهندسین و معماران دوره صفوی با احداث باغ به روش پلکانی و مطبق و همچنین با بکارگیری از سطوح شیبدار و لولههای سفالی، علاوه بر زیبایی، موسیقی آب را در باغ ایجاد نمودهاند.
که سبب آرامش افراد مستقر در باغ میگردیده است.
سد بنای سد از دوره صفویه در میان دره ای عمیق احداث گردیده است، ارتفاع بنای مذکور به صورت تقریبی 20 متر می باشد که در پی، عرض آن به 20 متر و در قسمت تاج عرض آن به 10 متر و طول آن به 70 متر میرسد.
مصالح عمده سازه مذکور، سنگ، آجر و ملاط ساروج است.
سد دارای سه دریچه خروجی بوده و در پشت آن پشت بندی قرار دارد که دارای دو گونه کاربری میباشد.
۱. به عنوان پشت بند سد محسوب میگردد.
۲.به عنوان مرکز تخلیه و چاه تخلیه آب محسوب میگردد.
مساحت کل مخزن سد قریب به 10 هکتار بوده و در حدود 600 هزار متر مکعب آب را در خود ذخیره مینماید، منبع تامین کننده آب مخزن سد، آب چشمه سرچشمه است.
بر اساس بررسی به عمل آمده بعضی از قسمت های مخزن سد در گذشته شفته ریزی آهک بوده که عمل مذکور از رشد گیاه لویی که در تمام آب بندان های مازندران می روید جلوگیری مینموده است.
بنای مذکور از هشت جرز به ابعاد تقریبی 4×3 متر در پیرامون و یک جرز مشبک در مرکز شکل گرفته است.
بنای چهار طاقی مرکز مخزن سد عباسآباد دارای دو
کاربرد میباشد، نخستین کاربرد بنای مذکور، کاربردی فنی است. بدین ترتیب که جرز مرکزی چهارطاقی به صورت مشبک احداث گردیده است.
مهندسین سازنده سد به گونهای آن را طراحی کردهاند که هرگاه احساس میگردید که مخزن سد، حداکثر آبگیری را انجام داده است و انرژی پتانسیل آب در حال فشار بر روی دیوار سد است، آب از دریچه خروجی سد تخلیه نگردد.
زیرا در آن حالت تخلیه آب از دریچه، موجب تخریب بیشتر سد میگردیده است.
ساخت تونل زیر زمینی در زمان صفویه و مرتبط کردن آن به جرز مرکزی چهارطاقی و همچنین خارج کردن تونل به فاصله 150 متری پایین دست دیواره سد، که در زمان ازدیاد فشار آب، امکان باز کردن دهانه کانال سرپوشیده وجود داشته است، موجب میگردید که فشار آب از دیواره سد کاسته شده و به سمت مرکز، هدایت گردد.
در نتیجه این عمل آب از طریق جرز مرکزی مکش و آنگاه از طریق کانال سرپوشیده به پایین دست سد تخلیه میگردید.
کاربرد دیگر بنای چهار طاقی، تفریحی بوده است.
در همین راستا از منتهیالیه باغ، پله آجری برای دسترسی به آن وجود داشته و همچنین بقایای پایههای پل چوبی در داخل مخزن سد مشخص میباشد.
بر بالای چهارطاقی آثار فواره و حوض موجود است. که نظر هر بیننده را به خود جلب مینماید.
آبرسانی به این بنا از طریق لولههای سفالی که آب چشمه فرادست را به آنجا هدایت مینمود انجام میگردیده است. محوطه گلباغ ایستگاه توزیع آب محوطه گلباغ یا ایستگاه توزیع آب به فاصله 600 متری از باغ واقع گردیده است.
محوطه مذکور در ادامه یک شیب قرار داشته به نحوی که، شیب را بریده و آن را به صورت یک سطح تقریبا صاف در آوردهاند. اختلاف ارتفاع محوطه فوق نسبت به باغ در حدود 10 متر میباشد
.
بنابر احتمال، آب چشمه سرچشمه یا قوری چشمه به محوطه فوق هدایت میگردیده، سپس با گردش در حوض های متعدد به یک آرامش و تصفیه میرسیده است و بعد از آن به پیروی از سطح شیبدار و همچنین لولههای سفالی به سمت باغ اصلی حرکت میکرده است.
وسعت منطقه گلباغ در حدود 3500 متر مربع است و بر اساس بقایای معماری برج محوطه گلباغ در دوره صفویه، به لحاظ اهمیت در امر آبرسانی، توسط نگهبانانی محافظت میگردیده است.
محل احتمالی کاخ به فاصله تقریبی 5/1 کیلومتری شمال باغ بر بالای کوه مشرف بر دشت بهشهر و خلیج میانکاله، بقایای آثار معماری از دوره صفوی شناسایی گردیده است. ابعاد اولیه پلان شناسایی شده 50×40 متر است و مصالح عمده آن را سنگ و آجر تشکیل میدهد.
راه دسترسی به آن از طریق یک جاده سنگ فرشی که از باغ به آنجا میرسد امکانپذیر میگردد.
با توجه به موقعیت ساختاری بنای شناسایی شده بر بالای کوه و همچنین بدست آمدن سفال های پوشش بام لعابدار با لعاب های آبی، آبی فیروزهای، سبز و قهوهای و همچنین عدم دست یابی به بقایای معماری کاخ در حفریات باستان شناختی در محوطه اصلی باغ تاریخی عباس آباد،
میتوان اظهار داشت محل کشف شده محل احتمالی کاخ پادشاهان صفوی در عباس آباد باشد.
بنای حمام تاریخی عباسآباد
در ضلع غربی باغ و متصل به آن و در سطحی پایینتر از باغ، بنای حمام تاریخی با زیر بنایی به وسعت 160 متر مربع قرار دارد.
بر اساس ظواهر امر و بررسیهای به عمل آمده، پوشش سقف بنای حمام گنبدی شکل بوده است و مصالح عمده سازه آن آجر بوده و همچنین از تزیینات کاشی و ساروج در آن استفاده شده است. بنای حمام از بخش های زیر تشکیل شده است ،
1.بخش سر بینه رختکن، بخش فوق علاوه بر کاشی کاری دارای حوضی به ابعاد 5/1×1 متر و به عمق 70 سانتی متر است.
عملکرد حوض مذکور در واقع برای شستن پا و عادت کردن بدن فرد استحمام کننده به هوای بیرون از حمام بوده است تا از بیماری های ناگهانی جلوگیری شود.
2. فضای میاندر ،فضای مذکور در حد فاصل بین فضای سربینه و گرمخانه محل استحمام احداث گردیده است. بر اساس شواهد و همچنین حفریات باستان شناختی، کف و دیوار فضای میاندر به تزیین کاشی مزین بوده است.
عملکرد فضای میاندر در واقع موجب آمادگی بدن فرد استحمام کننده به هوای گرم فضای گرمخانه بوده است و به علت عادت کردن بدن به هوای گرمخانه از بیماری های ناگهانی پیشگیری میشده است.
3. گرمخانه ،فضای مذکور در ضلع جنوب شرقی فضای میاندر احداث گردیده است.
در واقع فضای گرمخانه محل شستشو و استحمام بوده است.
بر اساس یافتههای باستان شناختی، فضای گرمخانه بنای حمام تاریخی عباسآباد دارای حوض های متعدد بوده است.
حوض های متعدد در بنای این حمام، بیان کننده رعایت بهداشت و عدم استفاده از خرانه به صورت عمومی است.
علاوه بر مورد فوق و با توجه به خاک برداری های انجام شده، مشخص گردیده است که فضای گرمخانه مزین به کاشی با لعاب هایی به رنگ های مختلف بوده است.
۴. خزانه آب گرم ، این قسمت از بنا در ضلع غربی حمام، حد فاصل فضای میاندر و گرمخانه احداث گردیده است.
آب از قسمت شمالی بنا وارد فضای مذکور شده، سپس آتش موجب گرم شدن آب در خزانه میگردیده است.
۵.کانال گربه رو عبور جریان هوای گرم ،کانال فوق از قسمت تون و گلخن حمام که در زیر خزانه آب گرم قرار دارد با جهتهای مختلف در زیر کف فضای گرمخانه و میاندر امتداد یافته و به دودکش هایی که در بدنه و دیوار بنای حمام، موجود میباشند متصل میگردید.
کانال مذکور وسیله انتقال دود و حرارت بوده است، بطوریکه عبور جریان هوای گرم علاوه بر گرم کردن آب خزانه، سبب گرم شدن کف فضای میاندر و فضای گرمخانه میشده است.
اهمیت بنای حمام عباسآباد آنچه که بنای مذکور را با اهمیت مینماید روش آبرسانی آن است.
آب از قسمت شرقی بنای حمام از طریق لولههای سفالی تنبوشه که در داخل دیوارهای بنای حمام قرار دارد بعد از عبور از ضلع شمالی دیوار حمام، وارد ضلع غربی گردیده و خزانه آب گرم را پر میکرده،
سپس آب در خزانه بعد از گرم شدن از طریق لولههای سفالی تنبوشه دیگر حوض های موجود فضای گرمخانه را پر مینموده است.
روش آبرسانی آب سرد بنای حمام مذکور به مانند آب گرم انجام میپذیرفته است،
بدین ترتیب، آب سرد از طریق لولههای سفالی بعد از عبور از ضلع شرقی حمام با پر نمودن حوضی در بالا دست خارج از بنای حمام از طریق لولههای سفالی
تنبوشه حوض های موجود در فضای سربینه و گرمخانه را پر مینموده است،
به بیانی دیگر هر حوض در فضای گرمخانه و سربینه حمام تاریخی عباسآباد بهشهر دارای دو سیستم آبرسانی آب سرد و آب گرم بوده است.
محور آبرسانی ،محور آبرسانی مذکور به طول 600 متر که از اتصال لولههای سفالی بوجود آمده احداث گردیده است و عامل انتقال آب محوطه گلباغ به سمت باغ بودهاند. لولهها را به صورت نر و مادگی ساخته و به همدیگر متصل میکردند.
برج آجری ،در محوطه تاریخی عباسآباد، دو برج آجری به قطر 7 متر و به ارتفاع 14 متر از دوران صفویه به یادگار مانده است. مصالح عمده سازه مذکور، ملاط ساروج و آجر به ابعاد 5×26×26 سانتی متر میباشد.
با توجه به ساختار دو بنای برج که بر روی محور آبرسانی قرار دارند، میتوان گفت که برج ها عملکرد صرفا نگهبانی نداشته و با توجه به اختلاف ارتفاع محوطه گلباغ نسبت به باغ، دو برج در واقع برای جلوگیری از ضربات قوچی شکل سیالات، توسط مهندسین دوره صفویه مد نظر قرار گرفتهاند.
از دیگر مواردی که کاربری حفاظتی برج ها را نفی میکنند عبارتند از .
۱.پوشش جنگلی محوطه، دیدن مناطق دور دست ازفراز برج را ناممکن مینماید.
2.در محوطه، برج های مذکور تکرار نشدهاند. در واقع میتوان گفت که برج ها، سوپاپ اطمینان و یا به بیان دیگر بعنوان شتر گلویی جهت فشارشکنی آب احداث گردیدهاند.
آسیاب آبی .آسیاب مذکور به فاصله تقریبی 5/1 کیلومتری جنوب باغ در میان دو رود پر آب احداث گردیده است.
مصالح عمده تشکیل دهنده سازه فوق سنگ، آجر و ملات ساروج است.
آجرهای بکار رفته در آسیاب به ابعاد 5×26×26 سانتیمتر بوده و راه دسترسی به آسیاب از طریق یک جاده سنگ فرش امکانپذیر میگردد.
نحوه کارکرد بنای فوق بدین طریق است که آب از طریق کانال سرپوشیده به سمت کانال روباز آجری به طول 100 متر هدایت شده، سپس با یک شیب تقریبا مناسب به سمت چرخ آسیاب حرکت کرده و سبب به حرکت در آمدن پرههای چرخ میگردیده است.
مهندسین دوره صفوی با احداث آسیاب آبی در محل مورد نظر، از انرژی آب بیشترین بهره را برای به حرکت در آوردن چرخ های آسیاب بردهاند
آبشار سنگ نو
آبشار سنگ نو بهشهر در سه کيلومتری جنوب شهر بهشهر واقع گشته و فضای دلنشين و جنگلی اطراف آبشار منظره بس زيبایی را بوجود آورده است.
از قسمت جنوبی محله فراش محله بهشهر تا آبشار پای پياده حدود يک ساعت و نيم راه است.
دره زيبای سنگ نو مانند تونلی سبز به عرض سه تا هشت متر، پوشيده از خزه ها و سرخس های زيبا است که سقف آن توسط درختان پرپشت جنگلی احاطه شده و آبی زلال و گوارا در ميان آن در جريان است.
مسير سنگ نو مانند سنگ فرشی زيبا شما را به دل جنگل های بکر و مرموز اين منطقه می کشاند.
برای دسترسی به آبشار اصلی سنگ نو حدود دو تا سه ساعت پياده روی از ميان اين دره زيبا و باريک لازم است که توصيه می شود اين کار هرگز به تنهایی صورت نگيرد و صعود از اين دره به صورت گروهی باشد زيرا شيب تند دره و سنگ های بزرگ و لغزنده و جريان آب در اين مسير برای هر فردی می تواند خطرناک باشد.
مجموعه ديدنی سنگ نو در اعماق جنگلهای کوههای پيش کوه جهان مورا در البرز شرقی قرار گرفته و شامل چهار آبشار است
که بزرگترين آن حدود 12 متر ارتفاع دارد. پوشش گياهی منطقه به طور عمده درختان بلوط وحشی انجيلی ممرز و انواع سرخس به ويژه گونه سرخس عقابی است.
رودخانه در اثر فرسايش بستر رسوبی در طول زمان ايجاد شده و آب آن بسيار گواراست.
پیشنهاد ویژه برای دسترسی به آبشار اصلی سنگ نو حدود دو تا سه ساعت پياده روی از ميان اين دره زيبا و باريک لازم است که توصيه می شود اين کار هرگز به تنهايی صورت نگيرد.
و صعود از اين دره به صورت گروهی باشد زيرا شيب تند دره و سنگ های بزرگ و لغزنده و جريان آب در اين مسير برای هر فردی مي تواند خطرناک باشد.
باغ چشمه عمارت
باغ چشمه عمارت در قسمت جنوب شرقی باغتپه و باغشاه نزدیک به شهرداری بهشهر در محوطهای به طول حدود 410 متر و به عرض حدود 135 متر و فرم مستطیلی آن در جهت شیب زمین و به سمت شمال غربی، در زمان شاه عباس در بهشهر ساخته شده است.
در دامنه ارتفاعات جنوبى بهشهر چشمهسارهاى فراوانى وجود دارد.
يکى از پرآبترين اين چشمهها، چشمه عمارت است که امروزه بيش از نيمى از آب شهر را تأمين مىکند.
در دوره صفويه در اين محل عمارتى در دو طبقه با نقشه مربع مستطيل به طول ۲۵ و عرض ۲۲ متر بنا شد.
اين بنا در اصل دو طبقه بود که اکنون تنها يک جرز از طبقه اول آن باقى مانده است.
در طبقه همکف و در مرکز بنا حوضى مربع شکل قرار دارد. روى اين حوض سقف گنبدى با ابعاد گنبد تقريبا ۷ تا ۸ متر قرار داشت که فرو ريخته است.
در چهار طرف هر ضلع حوض، صفهاى شکل گرفته و هر صفه داراى سه ورودى با نعل درگاه قوس هلالى و سه پنجره با طاق جناقى است.
راههاى اصلى دسترسى بنا از طريق چهار ايوانى است که دو به دو باهم قرينه هستند و در دو سوى آنها، اتاقهاى قرينه وجود دارد.
بنا مزين به کاشىکارى و نقاشى در سردر ايوانها و داخل صفهها و اطراف طاقنماها بود.
بناى چشمه عمارت که قابل مقايسه با عمارت شاه عباسى باغ فين کاشان و هشت بهشت اصفهان است، داراى ويژگىهايى در سيستم آبرسانى است و گردش و بازى با آب آن، در نوع خود در سطح کشور يگانه است.
آب توسط کانالى به حوض مربع شکل وسط عمارت همکف، هدايت مىشود و از چهار طرف حوض به وسيله جوىها و حوضچهها به خارج روان شده و وارد چهار حوض خارج بنا مقابل ايوانها مىشود.
از آن پس آب در جوىهاى پيرامون بنا سرازير و به صورت پلکانى و آبشارها کوچک در مقابل جوىها حرکت مىکرد و با انشعابات فرعی براى آبيارى قسمتهاى مختلف باغ از طريق نهرهاى اصلى به خارج باغ هدايت مىشد.
با توجه به بررسىهاى به عمل آمده، آب با استفاده از قوانين فيزيکى و از طريق تنبوشههاى سفالى به طبقه بالا و به حوضچه پخش آب هدايت مىشد
و سپس با استفاده از همين تنبوشهها وارد چهار حوضچه واقع در صفههاى طبقه اول شده و از بالا به صورت آبشار به چشمه وسط و چهار حوض بزرگ محوطه سرازير مىشد.
با توجه به متون تاريخى سقف اين بنا حدود دويست سال پيش فرو ريخته و بر اثر مرور زمان و عوامل اقليمى و تخريبهاى انسانى به شدت آسيب ديده است.
سازمان ميراث فرهنگى مازندران در سال ۱۳۷۸ برنامههاى پيگردى بنا و کاوش محوطه و مرمت و بازپيرايى آن را آغاز نمود و انجام عمليات کاوش و خاکبردارى منجر به کشف آبراهههاى داخلي، سکوها، حوضها، جوىها و گذرهاى آجر فرش اطراف بنا و شناسايى سيستم آبرسانى و گردش آب در طبقه اول شده است.
بازسازى سقفهاى فرو ريخته دو اتاق جبهه غربی، مرمت نعل درگاههاى ورودى و پنجرهها و ايوانها، آبراهههاى داخلى و خارجى و حوضهاى اطراف بنا از مهمترين اقداماتى بود که تا کنون انجام شده است
آبشار اسبه او
این آبشار در جنوب شرقی بهشهر واقع شده است پس از طی مسیر پاسند رز به روستای رودبار می رسید.
که این روستا درست کنار رود واقع شده است برای رفتن به این آبشار باید این رود رو طی کرد البته بر خلاف حرکت آب رودخانه یعنی به سمت بالا سمت چپ ابتدا مسیر به چشمه ای برخورد می کنید که جزی نام دارد،
آب خنکی دارد،
برای رسیدن به آبشار باید رود را به سمت بالا طی کنید پیاده که ۴۵ تا ۱ ساعت طول می کشد. این آبشار به صورت طبقاتی از سنگ است
باغشاه باغ مصفا
باغشاه، باغ مصفا و دلفریبی که امروزه محل شهرداری بهشهر است، همان باغشاه معروف به اشرف البلاد دوره صفوی است که به گفته سیاحان و جهانگردان پر از درختان سرو صد ساله و گل های آراسته بود.
این بنا در حادثه آتش سوزی از بین رفت و در زمان رضاخان ساختمان دیگری در آن محل بنا شد و این بنای جدید را چهلستون نامیدند که اغلب ساختمان و باغ قبلی را نیز به همین نام می شناسند.
این عمارت که هم اکنون در اختیار شهرداری بهشهر است بر اساس آنچه که جهانگردان و سیاحان در وصف آن نوشته اند تغییرات بسیاری کرده است.
بر اثر گذشت زمان استخر بزرگ مقابل عمارت به فضای سبز تبدیل شده است.
پارک ملت بهشهر یا همان باغشاه دارای معماری عصر پهلوی اول بوده که بر شالوده بناهای دوره های قبل ساخته شده است.
با توجه به روایت های تاریخی، محل کنونی که با نام های عمارت دیوانخانه و چهلستون خوانده می شده در باغ شاه صفوی قرار داشت.
در این باغ حوضی بزرگ و جوی های باریک و آبشارهایی دیده می شود که در قسمت جلو و پشت ساختمان قرار گرفته اند.
در بخش شمالی و جنوبی بنا چندین حوض و فواره در فاصله معین در مسیر نهر قرار گرفته اند.
عمارت چهل ستون در زمان نادرشاه و به دستور وی تخریب شده و به جای آن مجددا عمارت جدید ساخته شد.
این بنا در زمان بعد یعنی در دوره قاجاریه دچار دگرگونی هایی شد که مجددا در زمان پهلوی اول از بنیان ساخته شد.
علاوه بر ساختمان چهل ستون، چند عمارت و باغ دیگر از جمله ، باغ تپه، باغ چشمه، باغ شمال، باغ صاحب الزمان، باغ حرمسرا، باغ خلوت در حاشیه این بنا در دوران صفویه ساخته شده بود.
که فقط باغ چشمه و بخش هایی از باغ تپه باقی مانده و از دیگر باغ ها اثری به جای نمانده است.
گوهر تپه بهشهر
گوهر تپه بهشهر در دو کیلومتری شمال غربی رستم کلا یا کیلومتر ۴۰ جاده ساری بهشهر قرار گرفته است.
گوهر تپه یکی از محوطه های بزرگ پیش از تاریخ شمال ایران در استان مازندران است.
انسانهایی که در غارهای باستانی مازندران چون غار کومیشان، غار هوتو و غار کمربند زندگی میکردند
پس از خروج از غار به مرور باعث پیدایش گوهرتپه شدند، این تپه انسان ساز است.
یعنی با گذشت زمان مردم ساکن با از بین رفتن مکان های قبلی به مکان های بالاتر آمده اند.
در عصر نوسنگی شکل زندگی روستانشینی داشته و در دوره برنز و مفرغ مورد توجه قرار گرفته و حالت شهر نشینی پیدا کرده است.
احتمالا تا دوره برنز میانی فضای مسکونی و محل دفن در یک مکان بود.
اما در دوره برنز متاخر ۴۰۰۰ سال قبل هم از وسعت شهر کاسته شد و هم قبرستان را به خارج از فضای مسکونی انتقال دادند.
در بین دوره برنز و آهن حدود ۲۰۰ سال این منطقه خالی از سکنه شد و در عصر آهن، قبرستان را به خارج از مکان مسکونی بردند.
و مکان دارای سراشیبی را برگزیدند تا شاهد نفوذ آب نباشند.
اقوام این منطقه پس از فروپاشی شهر و کوچ به مناطق کوهستانی اجساد نیاکان خود را برای تدفین در زادگاه شان به گوهر تپه حمل کرده و همراه با مراسم آیینی در این منطقه به خاک میسپردند.
این رسم همچنان در میان کوچ نشینان منطقه رایج است و نیاکان خود را در زادگاه شان تدفین میکنند این محوطه باستانی در دشت رسوبی واقع شده که در جنوب آن ارتفاعات با پوشش جنگلی و کوهستان سرسبز قرار گرفته است.
همچنین تراس های مناسب و دشت های میان کوهی در ارتفاعات منتهی به دشت ها از مکان های قابل جذب نخستین گروه های ساکن در منطقه بود که شواهدی از دوران پارینه سنگی و فراپارینه سنگی در این دره ها به دست آمده است.
در جریان دوران های زمین شناسی غارهای زیادی در این منطقه تشکیل شده که در نتیجه، استقرارهای بعدی انسان در آن ها ایجاد شده است.
گوهرتپه یکی از استقرارگاه های پیش از تاریخی ایران است که در دوران مس و سنگ شکل گرفته است.
قرار داشتن این محوطه در حد فاصل دره ها و غارهای باستانی همچون غار هوتو و کمربند، کومیشان، اهمیت آن را دو چندان کرده است.
با توجه به سرچشمه های آبی، جنگل، دریا، غارها، منابع مصنوعات سنگی و شرایط مطلوب منطقه همراه با پتانسیل های موجود دیگر، گوهرتپه به صورت تدریجی مسیر توسعه را پیمود و در دوران مفرغ به شهری بزرگ با وسعت ۵۰ هکتار تبدیل شد بود.
بقایای آثار فرهنگی به دست آمده در میان لایه های دوره مس و سنگ کالکولتیک و عصر مفرغ برنز و شیوه توزیع و پراکنش آن در سطح تپه بیانگر آن است که توسعه گوهرتپه روند تدریجی داشته و این محوطه در دوره مفرغ میانی به بالاترین حد وسعت رسید،
هم چنین بقایای تدفین دروه مفرغ جدید بر روی لایه های مفرغ میانی گویای این مطلب است که در دوره مفرغ جدید از وسعت گوهرتپه کاسته شده و گورستان به خارج از فضای مسکونی هدایت شده است.
تحول تدریجی اواخر دوره مرغ جدید تا عصر آهن با پژوهش و مطالعه بر روی آثار فرهنگی همچون سفال، اشیا مفرغی برنزی، مهر، اشیا تزیینی، ساختارهای معماری قابل شناسایی می باشد.
چنین به نظر می رسد آن چه به عنوان مواد فرهنگی دوره مفرغ جدید در لایه تپه حصار دامغان و گورستان قیطریه تهران در عصر آهن به دست آمده، در گهرتپه در میان تدفین های عصر آهن قابل پیگیری می باشد.
آثار معماری بدست آمده در گوهر تپه استفاده از چینه، خشت و سنگ را در پی بناها تایید نموده که به وسیله تیرک های چوبی و افقی و نی اندود شده، پوشش دهده شده اند.
در گوهر تپه ابزارهای سنگی زیادی بدست آمده که از آن جمله می توان به تیغه ها، تراشه ها و هاون های سنگی اشاره کرد که از کانی های چرت و فلینت در میان لایه های سنگ آهک منطقه به دست آمد
و کاربرد این ابزارهای سنگی جهت درو کردن غلات، تکه کردن گیاهان و گوشت حیوانات و آسیاب کردن گندم و دانه های گیاهی بوده است.
از جمله آثار شاخص یافت شده طی کاوش های علمی باستان شناسی در گوهر تپه می توان به جنگ افزارهای مفرغی و آهنی شامل سرنیزه، خنجر و هم چنین اشیای تزیینی آویز، گردنبند،
دستبند و و مهره های سنگی، پیکرک های حیوانی و انسانی، ریتون های سفالی به شکل لاک پشت و پرنده و ابزار استحصال و نمونه های مختلف دوک، سردوک، فلاخن و ژتون و دیسک های سفالی اشاره کرد.
پیشنهاد ویژه در این محل به کوشش سازمان میراث فرهنگی موزه سرباز باستان شناسی افتتاح شده است. بازدیدکنندگان می توانند آن چه را که باستان شناسان از دل خاک بیرون آوردهاند را مشاهده کنند. نحوه تدفین و اجناسی که در گذشته کنار مردگان قرار داده می شد در این موزه دیده می شود